جدول جو
جدول جو

معنی ینگی چری - جستجوی لغت در جدول جو

ینگی چری
(یِ چِ)
چریک جدید. لشکر جدید. قسمی از سپاه عثمانی را گویند. (ناظم الاطباء). ینی چریک. ینگی چریک. ینی چری. (یادداشت مؤلف). و رجوع به ینی چری شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از ینگ چری
تصویر ینگ چری
نوعی نظامی در امپراتوری عثمانی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ینی چری
تصویر ینی چری
ینگ چری، نوعی نظامی در امپراتوری عثمانی
فرهنگ فارسی عمید
(یِ چِ)
ینگی چری. ینی چریک. ینی چری. (یادداشت مؤلف). و رجوع به ینی چری شود
لغت نامه دهخدا
(یِ چِ)
ینگی چریک. ینگی چری. سرباز نو غیرمنظم. سلطان محمودخان دوم در 1241 هجری قمری مطابق ماده تاریخ ’غزای اکبر’ این قوم را برانداخت. سپاهی پیاده که در سدۀ هشتم هجری ارخان پسر عثمان دومین سلطان سلسلۀ عثمانیان از جوانان مسیحی که به گروگان گرفته شده بودند تشکیل داد. این سپاه که تعلیم نظامی سخت دیده بود به صورت یک لشکر و سپاه کامل مدت چند سده وسیلۀ عمده فتوحات سلاطین عثمانی بود و عاقبت در سدۀ سیزدهم پس از ارتکاب شورش سلطان محمد (یا محمود) ثانی حکم انحلال آن داد و بیشتر آنان در میدان قسطنطنیه به قتل رسیدند. (یادداشت مؤلف). و رجوع به قاموس الاعلام ترکی شود
لغت نامه دهخدا
(یِ چِ)
ینی چری. (یادداشت مؤلف). و رجوع به ینی چری شود
لغت نامه دهخدا
(یِ قِ)
دهی است از دهستان چهاردولی بخش مرکزی شهرستان مراغه، واقع در 80هزارگزی جنوب خاوری مراغه، با 293 تن سکنه. آب آن از زرینه رود و راه آن اتومبیل رو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(یِ اِ)
دهی است از دهستان کرانی شهرستان بیجار، واقع در 12000گزی جنوب خاوری حسن آباد سوگند و 2000گزی باختر راه فرعی جیران به حسن آباد، با 190 تن سکنه. آب آن از چشمه و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
تصویری از ینی چری
تصویر ینی چری
بنگرید به چریک چریک جدید
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ینگچری
تصویر ینگچری
بنگرید به ینی چری
فرهنگ لغت هوشیار